قه لای هونه ر

قه لای هونه ر

گروه آموزشی فرهنگ و هنر شهرستان جوانرود
قه لای هونه ر

قه لای هونه ر

گروه آموزشی فرهنگ و هنر شهرستان جوانرود

* جلسه سرگروه های آموزشی با مسئولین اداره و مدیران مدارس شهرستان 93/11/29

موضوع جلسه:

بررسی و تحلیل نتایج امتحانات نوبت اول و ارائه راه کارهای بررسی علل افت دانش آموزان و تبادل نظر با مدیران مدارس


* چکیده بخش هنرهای آوایی کتاب پایه هفتم - ویژه آزمون آنلاین

  1. تکرار منظم اشکال درکنار هم ریتم بصری ایجاد می کند.
  2. در موسیقی، تکرار پی در پی یک الگوی صوتی در زمان مشخص را وزن (ریتم) می نامند.
  3. ریتم جزء اولین عناصر آوایی است که انسان قادر به شناختن آن است.
  4. یکی از مسائل مهم در مورد ریتم (وزن) سرعت و همچنین منظم یا نامنظم بودن آن در فاصله های زمانی است.
  5. به هر ضربه ای که مطابق با آوای کلامی موزون زده می شود و دارای نظم و ترتیب ثابتی است ضرب می گویند.
  6. در آواهای ریتمیک، الگوهای ریتم در فاصله هر ضرب تا ضرب دیگر نمود پیدا می کند.
  7. در ادبیات قدیم به وزن های شعری که ایجاد ضرب می کردند، بحر شعری می گفتند.
  8. به صداهایی که زیر و بم مشخص دارند و قابل خواندن و زمزمه کردن هستند اصوات موسیقایی می گویند.
  9. برای خواندن یک ملودی لزوما به شعر نیاز نداریم. (مانند لالایی و اذان)
  10. از جمله مهم ترین عوامل ملودی ها می توان به سکوت در میانه ملودی ها و همچنین صداهای بالا یا پایین اشاره کرد.
  11. صداهای بم را پایین و صداهای زیر را بالا به حساب می آورند. (صدای بچه بالا - صدای مرد پایین)
  12. ملودی در حقیقت چیده شدن صداهای بالا و پایین با زمان ها و الگوهای ریتمیک مشخصی است که قابل دنبال کردن یا زمزمه کردن باشد.
  13. یک لحن یا ملودی با اینکه از جنس صداست می تواند شکل داشته باشد.
  14. عاملی را که به کمک آن می توانیم صدای افراد را از هم تشخیص دهیم، رنگ صدا می نامیم.
  15. صدای شیپور رنگی تیز و برنده دارد و احساس هیجان ایجاد می کند.
  16. صدای نی رنگی حرن آلود و غم انگیز دارد.
  17. مهم ترین نشانه در بازشناسی یک جسم شکل یا فرم آن است.
  18. برای اینکه بتوان به اصوات شکل داد باید از قدرت حافظه استفاده کرد.
  19. برای بازشناسی و درک ملودی توجه به عوامل الگوهای ریتمیک و تکرار لازم است.
  20. در آواها هم بافت وجود دارد و هم تار و پود که البته جنس آنها از جنس صدا و زمان است.
  21. آوای تک صدایی یا تک خطی همخوانی با یک ملودی یکسان و همزمان است.
  22. آوای چندصدایی همخوانی با ملودی های مختلف و غیرهمزمان است.
خسروی زاده- منبع: کتاب فرهنگ و هنر پایه هفتم متوسطه اول

*بازدید گروه آموزشی از پژوهشسرای دانش آموزی امام محمد شافعی 93/11/19

پژوهشسرای دانش آموزی امام محمد شافعی(رح) آموزش و پرورش شهرستان جوانرود از آبان ماه 93 با اهداف و رویکردهای زیر آغاز به کار نموده است:

- شناسایی و هدایت دانش آموزان نخبه شهرستان جوانرود

- برگزاری نمایشگاهها و جشنواره های دانش آموزی

- برقراری سایت اینترنتی برای استفاده همکاران فرهنگی و دانش آموزان

- راه اندازی کتابخانه جامع پژوهشسرا برای استفاده همکاران فرهنگی و دانش آموزان


مدیریت پژوهشسرا جناب آقای کریمی

شماره تماس: 46227689-083

آدرس: جوانرود- ابتدای خیابان صلاح الدین ایوبی(سنجابی)- محل خانه معلم قدیم


* گذری بر آشنایی با نمایش و اصول آن

نمایش در زبان فارسی ترجمه ی تئاتر است و آن هنری است که از چند هنر دیگر ترکیب یافته است. در نمایش بازیگران خود را به جای قهرمانان و اشخاص داستان می گذارندو وقایعی را که بر سر قهرمانان آمده است با حرکات و اعمال و گفتار خود یک به یک در روی صحنه مجسم می کنند.
 
در نمایش از ادبیات، موسیقی، نقاشی و حتی حجاری و معماری و برخی هنرهای دیگر استفاده می شودبنابراین آن را کامل ترین هنرها می نامند.
نمایش در سراسر گیتی به اشکال مختلف متداول است و در بعضی از کشورها سابقه ی آن به زمانهای بسیار دور تعلق دارد.در ایران نیز نمایش از زمانهای قدیم متداول بوده است، نمایش حاجی فیروزنوروزی بازی و...از قدیم در عید نوروز برگزار می شده است.نمایشهای سوگواری، نقالی، تئاتر روحوضی، تعزیه و شبیه خوانی از دیگر اشکال نمایشی در گذشته بوده است.
اصل و منشا’ نمایشی را که اکنون در سرتاسر جهان رواج دارد به کشور یونان نسبت می دهند(هرچند که پیش از آن نیز نمونه هائی موجود بوده است) یونانیان قدیم خدایان متعددی داشتندو آنها را پرستش می کردندو در اوقات خاصی برای بزرگداشت یا پرستش آنها جشن هائی ترتیب می دادند. در این جشن ها نمایشهائی نیز برگزار می شد.محل نمایش اغلب دامنه ی تپه ای بود که میان آن فرو رفتگی داشت. سینه ی تپه را پله پله می کردندتا تماشاگران بر آنها بنشینندو در پایین، زمین مسطحی را به بازیگران وگروه خوانندگان اختصاص می دادند. جمعیتی که برای نمایش در محل گرد می آمدند گاهی از بیست هزار نفرهم تجاوز می کرد
نمایش در قرن پنجم پیش از میلاد به اوج عظمت و اعتلای خود رسید و نمایشنامه نویسان بزرگی در این قرن ظهور کردند.
 
آشیل، سوفوکل و اوریپید بعنوان مبدعان نمایشنامه نویسی نوین گوهری را در تاریخ بشریت نهادینه کردند که امروزه با وجود پیدایش سینما و فیلم و نفوذ بی سابقه ی آن در همه ی کشورهای جهان، نمایش اهمیت و اعتبار خود را از دست نداده است و امروزه از جهت پرورش قوای ذهنی کودکان و نوجوانان ارزش جدیدی از نظر تربیتی پیدا کرده است.
●نمایشنامه:
نمایشنامه متنی است که نمایش از روی آن خوانده، تمرین و اجرا می شود و آن یکی از انواع متون ادبی است که برای نمایش تنظیم می شود. در آغاز نمایشنامه بعد از آوردن نام آن اشخاص نمایش یا شخصیت های نمایشنامه نام برده می شوندوسپس شرح مختصری از محیط داستان، سن وسال و قد و چهره ی اشخاص داده شده و بعد گفتگوی اشخاص آورده می شود. کارها و حرکات بازیگران داخل کروشه() و اگر حجم زیادی داشته باشد با حروف ریزتر چاپ می گردد. نمایش اغلب به چند قسمت تقسیم می شود و هر قسمت با پایین آمدن یا کشیدن پرده ای خاتمه می یابدو قسمت بعدی با بالا یا کناررفتن پرده شروع می شود، از این رو هر قسمت از نمایش را " پرده " گویند.
 
چگونگی آرایش هر پرده هم در ابتدای هر پرده می آید.
هر پرده هم ممکن است به قسمت های کوچکتری تقسیم شود که با روشن و خاموش شدن نور اعلام گردد که به هر قسمت یک " صحنه "گویند
●انواع نمایشنامه:
۱- نمایشنامه کمدی :  به نمایشنامه هائی اطلاق میگردد که موضوع داستان آن خنده آور، شاد و نشاط آور باشد
۲- نمایشنامه درام :  اگر موضوع داستان نمایشنامه چنان باشد که در آن اشخاص بازی تصاویر واقعی از زندگی را نشان دهند نمایشنامه درام خواهد بود.
۳- نمایشنامه ملودرام :  ممکن است درام مایه ای از کمدی نیز داشته باشد که در اینصورت به آن نمایشنامه ملودرام گویندکه گاهی این مسئله بصورت پایان خوش نمایش نمود می یابد.
۴- نمایشنامه تراژدی :  اگر نمایشنامه وقایع فوق العاده مصیبت بار و غم انگیز نظیر مرگ پدر، برادر،فرزند و …را نمایش دهد در زمره ی نمایشنامه های تراژیک یا تراژدی می گنجد.
۵- نمایشنامه طنز :  گاهی نمایشنامه های کمدی حاوی پیام نیز می باشند که ممکن است تلخ و گزنده یا حتی سیاه نما هم باشند، این نمایشنامه ها طنز هستند.
۶- نمایشنامه هجو :  چنانچه نمایشنامه در بیان حالات کمدی یا طنز دردام مسخره کردن افراد یا موضوعات بیافتد نمایشنامه در زمره ی نمایشنامه های هجو شناخته می شود.
۷- نمایشنامه لغو :  نمایشنامه های طنز یا هجوی که بصورت بی بند وبار مسائل خانوادگی و غیر اخلاقی را مطرح نمایند در این دسته می گنجند.
 
 
 
 
اجزاء اصلی نمایش:
●هنر نمایش دو جزء اصلی دارد.
۱- داستان (محتوی) :   داستان یا قصه یا محتوی همان حرفی است که نویسنده قصد دارد آنرا القا نماید.در حقیقت همان پیام نمایش است و بر دو نوع است:
الف :  محتوای اصلی یا اورژینال که از تخیل خود نویسنده بر اساس واقعیت یا حتی غیر آن نشات می گیرد، نظیر روح داستانی حاکم بر بینوایان ویکتور هوگوکه برای اولین بار و توسط او مطرح شد.
 
ب :  اقتباسی که همان شکل برگرفته شده از یک کار هنری انجام شده است. برای فهم مطلب تصور کنید هنرمندی از روی داستان ویکتور هوگو یک فیلم سینمائی بسازد.
 
۲- ساختار دراماتیک (فرم) :  ساختار دراماتیک اساسی ترین عنصر در هر اثر هنری است و به این صورت تعریف می شود: ارائه اثر به بهترین وجه بگونه ای که بیشترین اثر را بر تماشاچی بگذارد.
 
رمز آن هم چیزی جز کسب دانش مربوط به ساختار دراماتیک نیست!بخش عمده ای از آن در حیطه ی علم می گنجد که باید در دانشکده های هنرهای دراماتیک کسب کرد یعنی زبان نمایش و راههای استفاده از تکنیک های تئاتری اما بخش دیگر آن به شناخت، شعوروآگاهی خالق اثر بستگی دارد که در قالب علمی نمی گنجد و بیشتر بعد هنری مد نظر است که بایستی با مطالعه مداوم در ارتقا این بینش کوشیدو قابل کسب در هر دانشکده ای نیست.
 
●مفاهیم و واژه های تئاتری:
۱- سن :  محلی است که در آن نمایش از روی متن نمایشی تمرین و در نهایت اجرا می شود و اغلب بصورت سکوئی بالاتر از سصح دید تماشاچی و در برخی اوقات در میان آنها ساخته میگردد.
۲- پرده :  هر نمایش به قسمتهائی تقسیم می شود اگر هر قسمت با باز و بسته شدن پرده اعلام شود به هر قسمت یک پرده گویند.یک نمایشنامه می تواند یک پرده یا بیشتر باشد.
3-  صحنه :  قسمتی از نمایش را که از پرده کوچکتر است و با روشن و خاموش شدن نور اعلام می شود صحنه گویند.
صحنه به 9قسمت تقسیم میشود
۴- آوانسن :  بخش جلویی هر صحنه را که اغلب بصورت نیم دایره طراحی و ساخته می شود را گویند.آوانسن مهم ترین قسمت یک صحنه است و هر چند در برخی مواقع با تمهیدات تئاتری می توانیم بخش انتهائی صحنه را مهم نمایش دهیم مثلا با نورپردازی موضهی انتهای صحنه که اهمیت آنرا نشان می دهد اما حقیقتا مهم ترین بخش صحنه بدلیل نزدیکی با تماشاچی همان آوانسن است.
۵- نویسنده :  کسی است که بدلایل شخصی یا غیر شخصی متنی را برای اجرا یا ثبت در تاریخ می نویسد.این متن می تواند در قالب داستان کوتاه، رمان یا داستان بلند و نمایشنامه که از جمله متون اصلی ادبی هستند بگنجد.
۶- کارگردان :  وی کسی است که مسئولیت اساسی اجرای یک نمایش را از تدارک مراحل آغازین تا اتمام اجرارا برعهده دارد و مسئول مطالعه متن، انتخاب بازیگران،تقسیم نقش هاو…تامراحل دیگر نظیر طراحی جزئیات حرکات بازیگران و…می باشد.
۷- بازیگر :  کسی است که مسئول اجرای حرکات و … محوله توسط کارگردان به منظور ایفای یک نقش هنری است.
۸- میزانسن :  به مجموعه حرکاتی که یک بازیگر به طراحی و دستور کارگردان در صحنه اجرا می نماید می گویند.
۹- دیالوگ :  کلیه ی گفتگوهای دو یا چند نفره بازیگران در نمایش که معمولا با احساسات گوناگون همراه است دیالوگ می گویند.دیالوگ بیشتر بصورت برون گرا ادا می شود. 
۱۰- مونولوگ :  مجموعه گفتگوها و زمزمه هائی که یک بازیگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا میگردد مونولوگ گویند. وبدون مداخله  دیگر بازیگران ادا می شود
۱۱- میمیک چهره :  به حرکات ریز چهره ی بازیگر اطلاق می گردد
۱۲- دکور :  هر آنچه که در یک نمایش بعنوان ابزار صحنه در معرض دید تماشاچی قرار می گیرد دکور است و برای آن دو مسئولیت مهم طراحی دکور و ساخت و اجرای آن متصور است که دو وظیفه و سمت طراح دکور و سازنده دکور عناوین آن می باشند.فردی که کار دکور انجام میدهد دکوراتور نام دارد.
۱۳- گریم :  به عمل چهره پردازی بازیگران در نمایش گویندو دو مسئول طراحی گریم و اجرای آن برای گریم و چهره پردازی مقرر شده است که در اکثر مواقع در نمایش های آماتوری بصورت تخصصی طراحی و اجرا نمی شود.این عمل با استفاده از وسایلی میسر است که کار با هریک تخصص ویژه ای را می طلبد و نقش آن در نمایش بسیار بنیادی است.در نمایش های سطحی وآماتور از وسایلی شبیه ابزار های آرایش زنان مثل کرم سفیدکننده – مدادسیاه و قهوه ای- ماتیک های قرمز و قهوه ای و... استفاده می شود که تقریبا شکل بازیگران در چهره ی فرد نقاشی می شود!برای پاک کردن گریم قبل از شستن ضروری است با شیر پاک کن و پنبه گریم از چهره زدوده شود و سپس با آب و صابون شسته گردد.
 
۱۴- افکت :  به کلیه ی محیطی که ممکن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افکت گویندو صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیک گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… که در برخی نمایش ها لازم هستند می گویند.
۱۵- نور :  بدلیل اهمیت این مبحث آنرا به عنوان یک بحث نیمه تخصصی مطرح می نمایم.
از آنجائیکه نمایش در بیشتر اوقات در محلی سرپوشیده تمرین و اجرا می شود بحث نور یکی ار کلیدی ترین مباحث است که هر فرد تئاتری بایستی تا حدی با آن آشنا باشد.
 
●انواع نور:
1.      نور عمومی :  این نور همان نوری است که از روبرو به صحنه نمایش می تابد ویک نور اصلی است. خاصیت تخت کنندگی و فاقد بعد بودن به همراه وجود سایه های مزاحم در پشت سر بازیگران از محدودیت های این نور است ولی بقدری این نوع از نور اهمیت دارد که تحت هیچ شرایطی در نمایش های ساده قابل اغماض نیست.حداکثر زاویه ی تابش این نور نسبت به خط افق بین ۲۵ تا ۴۵ درجه است که بهترین زاویه همان ۲۵ درجه می باشد.
 
 2.      ب: نور جانبی :  این نور نوری است که از طرفین به صحنه می تابدو سایه های مزاحم نور تخت را تا حدی تخفیف داده و کم می کند اما از بین نمی برد. این نور که از چپ و راست صحنه می تابد با همان بهترین زاویه یعنی ۲۵ درجه تا حداکثر ۴۵ درجه قابل تابش است و به سوژه های موجود در صحنه حالتی سه بعدی می بخشد.
 
3.      ج: نور پشت :  این نور از بالا و پشت بازیگران بطرف تماشاچیان تابیده می شود به گونه ای که از دید تماشاچیان مخفی باشد.این نور سایه های مزاحم نور عمومی روبرو و نورهای جانبی را در صورت تنظیم دقیق بصورت کامل حذف می کندو به نور بکراندیا بک گراند معروف است.
 
4.      نور موضعی :  یک نور مهم و اساسی در نمایش است که بخش کوچکی از صحنه یا موضوع را روشن می کند و برای تاکید بخشیدن به یک شوژه ی انسانی یا غیر انسانی کاربرد دارد. با این نوع از نور می توان حتی در انتهای صحنه که کم خاصیت ترین بخش صحنه است از آوانسن که مهم ترین بخش صحنه است نقطه ای مهم تر ساخت!و نظر تماشاچیان را برای مدتهای مدید معطوف آن نمود.
5.      و: نورهای رنگی :  نوع دیگری از نور می باشد که با وسیله های رنگی با نام فیلتر رنگی قابل طراحی و اجرا بر روی موضوعات بوده و حالات مختلفی را برای تماشاچی تداعی می نماید.شناخت نورها و رنگهای اصلی و کاربرد روانشناسانه آنها عمده ترین خاصیت است که طراح نور بایستی از آن مطلع باشد تا بهترین نوع نورپردازی را ارائه نماید.
 
تذکر: لازم است در طراحی نور برای نمایش به گونه ای عمل شود که نور به صورتی بر موضوع تابیده شود که از ایجاد سایه در جلو بازیگر که تمرکز حواس تماشاچی را برهم می زند اجتناب شود.در ضمن از نورهای بسیار شدید استفاده نشود و نورها حالتی تقریبا ملایم داشته باشند.
 
●تمرینات بازیگری:
بدلیل اینکه بازیگر کلیدی ترین عنصر در هر نمایش است بخش عمده ای از جزوه بایستی به این مقوله اختصاص یابد.به همین دلیل انواع تمرینات بازیگری را در ذیل ارائه می نمایم. لازم به تذکر است که یک بازیگر بایستی همواره و بصورت روزانه این تمرینات را انجام بدهد تا آمادگی وی همواره حفظ گردد.ویژگیهای برجسته بدنی بعلاوه ی بیان مناسب و تمرکز قوی در زمینه ی کنترل تنفس و صوت و در نهایت آمادگیهای روحی و روانی جهت شناخت شخصیت های متفاوت جامعه و به اجرا در آوردن آنها مهم ترین خصوصیات یک بازیگر توانمند است که توسط تمرینات ذیل تا حدی با اصول اولیه ی آنها آشنا می شویم با ذکر این نکته که صرف دانستن این اصول و تمرینات هیچ کس را بازیگر نمی کندمطالب را ادامه می دهیم.
 
الف) تمرینات بدنی
۱- تمرینات فارتلک :
 یک بازیگر به منظور کسب و حفظ آمادگی بدنی اش بایستی هر روز مسافتی را بدود.
روزهای آغازین تمرین بعد از مشورت با پزشک خانوادگی برای کسانی که مدتهای مدیدی است ورزش نکرده اند دویدن با مسافت های کوتاه و سه جلسه در هفته آغاز شده و به مرور و بدون عجله بر مقدار مسافت طولی افزوده می شود.مثلا اگر در روز اول تمرین ۸۰۰ متر دویده شد در روز دوم تمرین و سوم آغاز دویدن بهتر است بسته به نظر شخصی ۵۰ تا ۱۰۰ متر به مسافت اضافه شود یا با استفاده از یک کرنومتر ورزشی و رعایت اصل فشار مسافت ثابت مثلا ۸۰۰ متر را در زمان کمتر از روز تمرین قبلی طی نمائید. به عنوان مثال روز اول تمرین در ۱۰ دقیقه و روز بعدی در ۹ دقیقه و ۴۵ ثانیه و همینطور ادامه یابد تا به آستانه ی فشار فرد که همان رکورد دویدن اوست نزدیک شود. آنچه که در تمرینات فارتلک اهمیت دارد دویدن های پیوسته و آرام و ترکیب آن با دویدن های سریع و کوتاه در یک روز تمرین است که بازیگران بعد از یک دوره ی تمرینی دو تا سه ماهه قادر خواهند بود انجام دهند.بهتر است این دویدن ها در قسمت های خوش آب و هوا ی شهر انجام گیردمثلا در میان درختان یک پارک جنگلی یا… 
۲-تمرینات نرمشی :  تمرینات کششی یا ایزو متریک اساسی ترین نوع تمرینات بازیگری محسوب می شوند. در این نوع از تمرینات بازیگران بدون انجام حرکات سریع یا ضربه ای با انجام حرکات نرمشی آرام کششی بصورت ایستاده و نشسته می پردازند.اصل حاکم بر تمرینات ایستاده همان رعایت کشش عضله تا آستانه درد و در تمرینات زمینی روح حاکم بر تمرینات یوگاست.
ب ): تمرینات آوائی
 هر بازیگر بایستی برای بازیگر شدن ویژگی بیان خود را بهبود بخشد.بعنوان یک تمرین مناسب جهت افزایش قدرت بیان بازیگران لازم است روزانه با در نظر گرفتن حروف الفبا و حرکات "آ-ا-ا-او-ای"به پرورش بیان خود بپردازند به اینصورت که حروف الف تا ی فارسی را با حرکات پنچ گانه با صدای بلند و مداوم تا آخرین ظرفیت شش خویش ادا نمایدو همواره با پایین و بالا بردن شدت صوت به غنای بیان خویش بیفزاید تا بتواند در هنگام اجرای نمایش بیان خود را با ریتم های مختلف و شدت و ضعف های گوناگون با اوج و فرود متنوع ادا نماید. 
 
ج ): تمرینات تنفسی :
 در این نوع از تمرینات بازیگران بایستی با کنترل تنفس خود تمام ظرفیت شش خویش را طی زمان مشخص تخلیه کرده و با زمان معین هم مجددا نفس گیری نمایند. بهتر است امر تخلیه شش ها در ابتدا معادل ۵ ثانیه و زمان نفس گیری هم حدود۱۵ ثانیه تنظیم شود و به مرور زمان و طی جلسات مداوم با رعایت دقت زمان تخلیه و پر کردن شش ها افزایش یابد. این تمرین بایستی در موقعیت نشسته ی یوگا و در کمال آرامش اجرا گردد. ((موقعیت نشسته ورزش یوگا نظیر همان حالت چهار زانو نشسته ی خودمان است.))
 
 
 
د ): تمرینات میمیک چهره :
 این تمرینات شامل حرکات تمرینی چشم، لب، بینی، چانه و دهان، گوش،پیشانی و سایر اجزای چهره می باشد.
 
۱- تمرینات چشم :
این تمرینات شامل حرکت دادن اجزای چشم نظیر پلک ها، ابروهاو گوشه های آن می باشد. باز و بسته کردن کامل و بکارگیری تمام عضلات چشمی یکی از انواع تمرینات است.حرکات سریع ابروها به همراه در هم کشیدن هر دو یا یک ابرو و رها کردن آن یک نمرین مهم ابرو ست.بالا و پایین دادن ابروها هم همینطور و ….
 
۲- تمرینات لب و دهان: 
حرکت غنچه کردن لب ها و چرخش حلقه ای در مسیر و خلاف حرکت عقربه های ساعت، حرکت دهان ماهی، باز کردن کامل دهان و لب ها و به چپ و راست کشیدن کامل لب ها ازحرکات دیگر تمرینی هستند.
 
۳- حرکات بینی
حرکات ظریف بینی نظیر چپ و راست کردن آن و متسع کردن و منقبض کردن پرده ی بینی و… برخی از این نوع تمرین است.
 
۴- حرکات گوش و پیشانی :
این حرکات هم مشخص است که چه دامنه ای را شامل می شود و بیشتر به حرکات ظریف گوش که بسیار سخت و مراحل تمرین آن عذاب آور است و حرکات کششی و جمع کردنی پیشانی معطوف هستند.
 
 
تقویت بازیگر در این سه اصل تقریبا معادل است با ارائه بهتر و جذاب تر نقش مربوط.
اما برای تقویت این عوامل و در نتیجه توان بازیگری چه باید کرد؟
تمرین های زیر در این راستا مفید هستند:
1-تمرین های حرکت:
هدف از این تمرین ها راحت شدن عضلات و رهایی از گرفتگی و ایجاد قابلیت انعطاف است.
در سینما شات ها و نماهای مختلفی در خدمت بازیگر هستند که بازیگر میتواند بازی خود را با نمای مربوط تطبیق دهد. مثلا در سینما بازیگر در نمای کلوز آپ نیازی به گرم کردن پاها و دستها ندارد.اما در تئاتر تماشاگر مدام هنرپیشه را در نمای فول یا لانگ شات می بیند(تمام قد و با قابلیت حرکت). تمرین های کششی مناسب قبل از پرداختن به نمایشنامه می تواند بازیگر را برای ایفای بهتر نقش آماده کند.
غیر از حرکات درشت بدن عضلات صورت (میمیک) نیز نقش حائز اهمیتی در کیفیت ارائه بازی دارد. حرکت مردمک چشم ها،چرخش زبان در دهان،حرکات ابرو تا حد امکان،حرکت درشت لبها و باز و منقبض کردن صورت به شکل غلو و اغراق آمیز قبل از کار میتواند تاثیر به سزایی در آمادگی انتقال حس بازیگر داشته باشد.
2-تمرین بیان:
 همه انسانها دارای هنجره هستند که هنجره قادره هر صدایی که فکرشو بکنید در بیاره اما با تمرین وپیاده کردن تکنیک.باید بگم که صدای انسانها در سه رنج بم ، متوسط و زیر(چپ کوک یا صدای زن) تقسیم بندی میشه که معمولا خیلی ها از جمله خودم در رنج متوسط قرار دارن.اولین ومهمترین تمرین گرم کردن صداست که خیلی خیلی مهم هست.بدین صورت که ابتدا نفس گرفته و به مدت هشت ثانیه صدای( اووووووووم ) را با صدای کم یعنی در واقع با بم ترین صدای خودتون در بیارید.حالا باید اینکارو ادامه بدین البته با صدای کمی بلندتر یعنی یک پله بالاتر از قبلی باز هم به مدت هشت ثانیه وهمینطور باید اینکارو پله به پله ادامه بدین تا به اوج صدای خودتون که در واقع همون بالاترین صدای گلو هست برسید.هر چه که بتونید این فاصله به تعداد بیشتری صداتقسیم کنید ( مثلا من از بم ترین صدام تا زیرترین صدام رو به 15 قسمت میتونم تقسیم کنم ) بهتر میشه و در این تمرین وتمرین های بعدی موفق تر خواهید بود.این تمرین مهمترین و بهترین تمرین برای گرم کردن صدا قبل از تمرین بیان اصلی و حتی قبل از خوندن آواز هست.اما فقط دقت کنید که صدای (اووووووووم) باید حتما از گلو خارج بشه نه بین لبها چون دراین صورت هیچ تاثیری نخواهد داشت.خب فکر میکنم برای اولین قسمت از تمرینات بیان کافی باشه.البته این تمرین باید مدام باشه یعنی باید هرروز، روزی 15 الی 20 دقیقه انجام بدین تا خودتون تاثیرشو روی صداتون ببینید.مطمئن باشید پشیمون نمیشید.
مثال
(به نظرم یک مثال ورزشی برای تبیین موضوع بی راه نباشد. فوتبالیست‌ها، هر روز ساعت‌ها تمرین می‌کنند، از نرمش‌های مختصر (هوازی) گرفته تا نرمش‌های سنگین، دویدن با سرعت‌های متفاوت و آماده‌سازی بدن، دستور کار هر مربی فوتبال است. فوتبالیست‌ها در تمرین، شوت می‌زنند، پاس می‌دهند، زدن ضربه پنالتی را تمرین می‌کنند، در درگیری‌های فیزیکی قدرت بدنی خود را افزایش می‌دهند و غیره. اما بارها و بارها در حین پخش مسابقات فوتبال دیده‌ایم که بازیکنان قبل از ورود به زمین و به ویژه در هنگام تعویض، چند دقیقه‌ای با حرکت‌های کششی بدن خود را اصطلاحاً گرم می‌کنند و بعد به زمین می‌روند. )
ارائه ی بیان مناسب در تئاتر بسیار سخت تر از سینماست. در تئاتر بوم صدا حرکات بازیگر را تعقیب نمیکند و او باید خود صدای خود را به تمام تماشاگران حتی تماشاگران انتهای سالن به شکل واضح و مفهوم و رسا برساند!
صدای بازیگر باید رسا باشد: یعنی به خوبی به گوش تماشاگران برسد.تمرین صداهای آوایی و یا شعرهای کوتاه با تن صداهای مختلف میتواند کمک خوبی در این مورد باشد. شایان ذکر است که یک بازیگر باد بتواند حتی گاها صدای درگوشی را طوری بیان کند که تماشاگران انتهای سالن نیز آنرا بشنوند و بفهمند.
صدای بازیگر باید واضح و مفهوم باشد: خوردن حرفهای آخر کلمه یا جمله یکی از ایرادات و مشکلات اساسی بازیگران تازه کار است.بیان در تئاتر باید کاملا واضح مطرح شود و تک تک حروف کلمات قابل تشخیص باشند. در این راستا امثال تمرین های زیر مفیدند:(این تمرین ها را با صدای بلند انجام دهید و مراقب باشید که کلیه ی حروف را واضح ادا کنید)
در لُرستان نُه لُر است و هر لُری نُه نَره لر نره لر چه نره لر!هر نره لر نه نره لر
رشته‌ی تسبیح اگر بگسست، معذورم بدار!
دستم اندر ساعد ِ ساقیّ ِ سیمین ساق بود!
جمله ی ناگوارشت از طلب گوارش است
ترک گوارش ار کنی زهر گوار آیدت
سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کند
تو چو بوبک ربابی به ستیزه تن ز دستی
من خسته از ستیزت به نفیـر چون ربابم
تو گرد دلم گردان من گرد درت گردان در دست تو در گردش سرگشته چو پرگارم
پنج من پشم و پنج من کشک پنج من کشکِ پنج پشمش کم پنج من پشمِ پنج کشکش کم
و دیگر اینکه صدای بازیگر باید بدون لهجه (به جز موارد خاص که تعمدیست) و همچنین شفاف باشد.
 
تمرینات برای تمرین بیان
نحوه بیان صامتها و مصوتها
صامتها:الف ب ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
مصوتها:  اَ  اِ  اُ   آ  ی  وپ ، ب: برای تلفظ ، لبها می چسبند و عبور هوا یا صوت را برای مدتی متوقف می کنند.                    هنگامی که لبها با یک حرکت ناگهانی از هم جدا شد، صامت شنیده می شود. با این  تفاوت که در مورد« پ» هوا بصورت انفجاری خفیف بیرون می زند، اما در مورد « ب» صوتی که در حنجره تولید شده بگوش می رسد.
ت ط ، د: برای تلفظ نوک زبان به پشت دندانهای پیشین بالا و پهلوهای آن به لثه ها فشرده می شود و گذرگاه هوا یا صوت را برای لحظه ای مسدود می سازد. به محض آنکه زبان را آزاد کنید، در مورد « ت» هوا و در مورد « د» صوت خارج می شود.              
ک،گ: قسمت پسین زبان به نرم کام می چسبد و از خروج هوا جلوگیری می کند. با رها شدن زبان و خروج هوا در مورد « ک» و صوت در مورد« گ» صامت شنیده می شود.
ع، حمزه: با بسته و سپس باز شدن آنی چاکنای (شکاف میان تار-آواها) تولید می شود.
ق غ: هنگام تلفظ این صامت ملازه یک لحظه به انتهای زبان می چسبد و سپس آزاد می شود. این صامت جز صامتهای آوایی است.
ف، و: هنگام تلفظ این دو صامت دندانهای بالا به نرمی، اما بطرز استوار، برلب پایین فشار  می آورد و هوا در مورد « ف» و صوت در مورد « و» به کناره های لب و دندان می   ساید و خارج می شود.
خ: از اصطحکاک ملازه با پسین زبان پدید می آید. این صامت آوایی نیست
ه ح: صامتی آوایی نیست و مخرج آن چاکنای است، یعنی با عبور هوا از درون تار آواها تولید   می شود.
ث ص س، ذ ظ ض ز: هنگام تلفظ آنها، هوا یا صامت ازبین دندانها می گذرد. در حین                                            ادای این دوصامت آرواره ها تقریبا بسته است. « س» آوایی  نیست و « ز» آوایی است.  
ش،ژ: این دوصامت که اولی آوایی نیست و دومی آوایی می باشد. با قرار گرفتن کناره های  زبان روی لثه ها، و سطح فوقانی آن روی پیشگام تولید می شوند. آرواره ها تقریبا    بسته است و گرد شدن لبها به صوت حاصل تشدید خاصی می دهد.
ل: هنگام ادای « ل» نوک زبان به پیشگام می چسبد و از خروج هوا از آن نقطه جلوگیری می کند، لیکن کناره های زبان پایین می آیند و اجازه می دهند که هوا به خروج خود ادامه دهد. این صامت آوایی است.      
ر: این صامت آوایی با برخورد متوالی نوک زبان به پس لثه های بالا تولید می شود.
م،ن: برای ادای « م» دولب بهم می چسبد و صوت از طریق حفره خیشوم خارج می شود. و تا  هنگامی که لبها از هم جدا نشوند، صامت کامل نمی شود. اما هنگام تلفظ « ن» قسمت  پیشین زبان کاملا به لثه ها می چسبد،نرم کام پایین می آید و به صوت اجازه می دهد تا ازخیشوم خارج شود. این صامت نیز تا هنگامی که زبان از لثه جدا نشده، کامل نمی شود.
چ،ج: مخرج این دو صامت از فشار قسمت پیشین زبان به پیشکام حاصل می شود.« چ» آوایی  نیست و « ج» آوایی است.
ی: این صامت( نیم مصوت) با عبور صوت از مجرای دهان در حالیکه با نزدیک شدن قسمت         میانی زبان به میان کام تنگ شده است، پدید می آی
 
 
@ق – ک – گ ( 1 -  قیامت قامت و قامت ، قیامت    قیامت می کند آن قد و قامت
                          موذن گر ببیند قامتت را          به قد قامت بماند تا قیام
جمله ای مشتمل بر چهل فعل
داشتم می رفتم برم بخرم بیارم بخورم بگیرم بخوابم ؛ اومدم دیدم رفت گرفت نشست ؛ گفتم بزاربرم بپرسم ببینم میاد ، نمیاد ؛ دیدم میگه نمیخوام بیام ؛ گفت میخوام برم بخرم بیارم بخورم بگیرم بخوابم ؛ گفتم بزار برم بخرم بیارم بخورم بگیرم بخوابم .
2 - قادر قدر قدرت      ؛     قدر مطلق قدرت
3 - دراین درگه که گه گه که که و که که شود ناگه ؛ به امروزت مشو غره ، زفردایت نیی آگه
@ق – ج   ( 1- سپر جلوی ماشین عقبی      خورد به سپر عقب ماشین جلویی
@ج – چ  ( 1- جام جم جاجرود   چارصدو چل چار تومن
              2- چاره ی چاه چمن   جیم بده تو انجمن
 3- چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور این ور جوبند
چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور اون ور جوبند
چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور این ور جوب
به چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور اون ور جوب گفتند
که چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور اون ور جوب
چه چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شورند ؟
که چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شور این ور جوب
چهل استاد چوب تیرچه تراش سبز شورند
@خ – ( دختر خر ما تو دخل و خرج خیط کاشته بود
@ل – ر  (1-  لر رلیتا    -    رل لریتا                             2-  کارل کارارو رله کرد
3- در لرستان نه لرند و هر لری نه نره لر               نره لر چه نره لر ، هر نره لر نه نره لر
@س – ش  ( 1- سمسار سیاست مدار ،  تو سمساریش  ، پوست  سوسمار سیاه سیسیلی داشت
2- امشب شب سه شنبه س ؛ فردا شبم ، سه شنبه س
این سه سه شب و اون سه سه شب هر سه سه شب ، سه شنبه س
@ب -  ( 1- آب لیمو ؛ آب آب لیمو ؛ آب آلبالو
2- این باد چه بد باد بدی بود که من باد به بد بادی این باد دگر باد ندیدم
فیزیولوژی بیان
 
فیزیولوژی بیان
در فن بیان باید از فیزیولوژی بیان یعنی چگونگی اعضا و جوارح مربوط به بیان آگاهی داشت. از این پس این اعضا را «اندام‌های گفتاری » می‌نامیم . اصول گفتاری از همکاری میان اندام‌هایی از چند دستگاه اصلی بدن تولید می‌شود . این عمل اندام‌ها - که هر یک وظیفه ویژه دیگری دارند - یک وظیفه فرعی است . به عنوان مثال شش‌ها و نای که اندام ویژه تنفسی محسوب می‌گردند (و این وظیفه اصلی آنها است )، در تولید صدا نیز همکاری می‌کنند و نقش مهمی بر عهده دارند . اندامهای گفتاری عبارتند از : •لب‌ها •دندان‌ها •لثه درونی •سختکام (قسمت سخت سقف دهان ) •نرمکام (قسمت نرم سقف دهان که به زبان کوچک ختم می‌شود) •زبان کوچک •فاصله بین زبان کوچک و جدار خلفی حلق (لوله خلا بینی) •فاصله بین زبان و قسمت خلفی گلو (جدار عقب گلو) •نوک زبان •قسمت جلوی زبان که مقابل سختکام است •قسمت عقب زبان که مقابل نرمکام قرار دارد •حلقوم یا قسمت انتهایی ریه - سیب آدم - که از دو تکه غضروف به هم چسبیده تشکیل یافته است . •فاصله بین پرده‌های صوتی . ساختمان حنجره
حنجره که عضو اصلی تولید صداست، منفذی به نام «گلوت» دارد و به وسیله دریچه‌ای به نام «اپیگلوت» بسته می‌شود . نمو آن در مردان بیشتر از زنان است . ساختمان آن از غضروف ، مخاط ، تارهای صوتی فوقانی و تارهای صوتی تحتانی            تشکیل شده است . تارهای صوتی تحتانی در مردان به طول 20 تا 35 میلیمتر و در زنان 15 تا 20 سانتی‌متر است . صدا (صوت) در نتیجه برخورد هوای بازدم به تارهای صوتی تحتانی تولید می‌شود .  عوامل مؤثر بر تولید صوت به زبان ساده یک کمانچه را در نظر بگیرید ، آرشه کمانچه بر یکی از تارهای این ساز ضربه می‌زند و تار متناسب با طول، ضخامت و جنس ومقدار کشیدگی (که توسط انگشت نوازنده تغییر می‌کند)، با ضربه آرشه به لرزش در می‌آید . این عمل امواجی را در هوا به وجود می‌آورد و صوت تولید می‌شود . این صوت به وسیله کاسه ساز و پوستی که بر روی آن کشیده شده ، تقویت می‌شود، کاسه و پوسته نیز به نوبه خود به لرزش در می‌آیند. این لرزش‌ها با نت‌های اصلی هماهنگ هستند و کیفیت خاص صدای کمانچه را به آن می‌بخشند . دستگاه صوتی انسان نیز به همین طریق عمل می‌کند : هوای بازدم بر تارهای صوتی حنجره ضربه می‌زند . سپس این تارها متناسب با صوتی که تولید می‌شود کشیده و به لرزش در می‌آیند . این لرزش‌ها امواج صوتی را پدید می‌آورند . امواج صوتی حاصله در حفره‌های بدن مانند حلق، سینه، حفره بالای حنجره، سینوس‌ها و ... تقویت می‌شوند. هرگاه در یکی از حفره‌ها تغییری پیش آید تغییر آشکاری  نیز در صدای شخص ایجاد می‌شود . مانند وقتی که به علت سرما خوردگی حفره بینی در اثر متورم شدن مخاط بینی تنگ می‌شود و صدای شخص تغییر می‌کند .   نوع هوا نوع هوا درست به منزله نوع سوخت برای موتور ماشین است . هر چه هوا خالص‌تر باشد بازده بیشتری خواهد داشت . تنفس هوای آلوده دو نوع ضایعه به بار می‌آورد : •1- ضایعات تدریجی •2- ضایعات آنی ضایعات تدریجی همان است که به تدریج در دستگاه تنفس ، نواقص و بیماری‌هایی ایجاد می‌کند و از ضایعات آنی، یکی آنست که در محوطه سربسته ای که پر از دود سیگار ، گرد و غبار یا بوی تند عطر و ادکلن باشد، سخنرانی درست و خوب یا ادای دیالوگ‌ها روی صحنه کاری مشکل خواهد بود . یا آنکه تنفس هوای آلوده به گازهای سمی باعث تحریک دستگاه تنفس ، ایجاد سرفه و گرفتگی صدا می‌شود . مقدار هوا      باید هر چه بیشتر به «تنفس عمیق» عادت کرد و هوای بیشتری را وارد شش‌ها نمود . البته به ظرفیت شش‌ها و مقدار ظرفیت حیاتی در انسان نیز باید توجه داشت . در این صورت نتیجه کار بهتر خواهد بود . اگر تنفس صحیح باشد ، صدا بسیار جذاب و گرم خواهد شد . برای تنفس خوب باید طوری هوا را وارد شش‌ها نمود که بر روی دیافراگم اثر بگذارد و آنرا به سمت پایین براند . این همان تنفسی است که وقتی به پشت خوابیده اید و نفس طبیعی می‌کشید ( در صورتی که بدن کاملاً راحت باشد ) اجرا میشود .   یکی از تمرینات درست به کار بردن هوا چنین است که : به پشت بخوابید و نفس عمیق بکشید به شرط آنکه هنگام تنفس، شانه‌ها و دنده‌ها بلند نشود . در تنیجه این کار تمام خلل و فرج شش‌ها پر از هوا می‌شود و چون مانع باز شدن استخوان‌های سینه شده‌اید ، شش‌ها بر دیافراگم فشار آورده و آن را به پایین می‌راند . حالا انگشتان خود را در انتهای دنده­ها روی شکم قرار دهید، حس می‌کنید که دیافراگم محدب شده است (حالت اصلی دیافراگم مقعر است). به تمرینات تنفس صحیح در قسمت‌های بعدی بیشتر خواهیم پرداخت . شناخت عواملی که در بیان دخالت دارند عواملی که در بیان دخالت دارند بسیارند . از آن جمله آشنایی هنر آموز به زبانی که به آن تکلم می‌کند و داشتن گوش خوب است . از دیگر عوامل می‌توان به محیط خانواده اشاره کرد . انسان سخن گفتن را در خانواده و از کودکی، به طور ناخودآگاه می‌آموزد و این امر بعدها در زیر و بمی صدا و طرز بیان او اثر می‌گذارد . عامل دیگر محیط زندگی است . چنان که روستاییان صدایی بلندتر و آزادتر و شهرنشینان صدایی کوتاه‌تر، گرفته‌تر و ملاحظه کارانه‌تر دارند. یا اینکه سیاه‌پوستان صدای روشن (صدایی میان زیرو بم)، سیاهان صدای تیره (بم) و زرد پوستان صدای روشن (زیر) دارند . عامل دیگری که در بیان دخالت دارد، کیفیت بدن و اندام‌های گفتاری است که تا حد زیادی ارثی است . مثلاً شکل و اندازه تارهای صوتی، شکل حفره­های صوتی و ... در افراد متفاوت است . عامل بسیار مهم دیگر شخصیت است که از سویی ارتباط دقیق با محیط دارد. اگر شخصی درون گرا و یا ملاحظه‌کار باشد ، هنگام سخن گفتن مشکل بیشتری دارد. سخن گفتن چنین شخصی که منظورات خود را با ملاحظه کاری بیان می ‌کند و پیوسته به دنبال انتخاب کلماتی است که بتوانند منظور او را به طوری که «نه سیخ بسوزد ، نه کباب» برسانند، بر اندام‌های گفتاری او اثر گذاشته و حرکت آنها را کند می‌کند . به طور کلی هر چه که برای بیان اندیشه­های خود تمایل کمتری نشان دهیم، اندام‌های گفتاری را ضعیف‌تر کرده‌ایم . یک عامل دیگر این است که برخی اشخاص سرعت فکر کردنشان بیشتر از سرعت سخن گفتنشان است و به همین جهت کلمات را شکسته و نصفه - نیمه ادا می‌کنند. بنابراین نیمی از منظوری که دارند، فقط در ذهن خود آنها می‌ماند و مخاطبان آنان متوجه این منظورات نمی‌شود. پس باید توجه کنید که هنگام سخن گفتن تمام منظور خود را به گفتار تبدیل نماید . توجه دارید که عامل اخیر نیز ارتباط دقیق با شخصیت پیدا می‌کند . توصیه بسیار مهم وضروری برای شما این است که سعی کنید. صدای خود را «آزاد» کنید و راحت و باز سخن بگویید برخی اشخاص، سخن گفتنشان به گونه­ای است که حتی اگر کسی به آنان نزدیک باشد، صدایشان را به زحمت می‌شنود، چنین افرادی هرگز از بیان خوبی برخوردار نخواهند بود. بر عکس این گروه ، دسته­ای افراد نیز هستند که هنگام سخن گفتن «داد می‌زنند» . اینگونه افراد اگر چه صدایشان رسا است ، اما از تأثیرگذاری ناچیزی برخوردار است. شما باید کوشش کنید نه آنچنان و نه آنچنین باشد .
اَ: قسمت پیشین زبان اندکی بالا می آید و آرواره باز می شود.
اِ: قسمت پیشین زبان اندکی بالا می آید و آرواره نیم باز است.
اُ: قسمت عقب زبان بالا می رود و آرواره نیم باز است. لبها از دندانها فاصله می گیرند و گرد  می شوند
آ: قسمت عقب زبان اندکی بالا می رود و آرواره کاملا باز می شود.
او: قسمت عقب زبان کاملا بالا می آید و آرواره بسیار باز می شود. لبها گرد می شوند و از دندانها فاصله می گیرند و در قیاس با «اُ» دایره تنگتری می سازد.
ای: قسمت پیشین زبان بالا می آید، آرواره تقریبا بسته است
  تمرین: A.  اِیکت ایکت اَکت. آکت ُکت اوکت
  B.  اِیگد ایگد اَگد آگد اُگد اوگد
  C.  اِیپت ایپت اَپت آپت اُپت اوپت
  D.  اِیبد ایبد اَبد آبد اُبد اوبد
  E.  اِیمد ایمد اَمد آمد اُمد اومد
  F.   اِیلت ایلت اَلت آلت اُلت اولت
  G. اِیلد ایلد اَلد آلد اُلد اولد
  H.  اِیبو ایبو اَبو آبو اُبو اوبو
  I.      اِیتن ایتن اَتن آتن اُتن اوتن
  J.    اِیزج ایزج اَزج آزج اُزج اوزج
  K.  اِکخ ایکخ اَکخ آکخ اُکخ اوکخ
  L.   اِیگق ایگق اَگق آگق     اُگق اوگ
  M. مات       ماد
  N.  چیت  چید
  O. سوت سود
  P.  مات   مان
 
3- تمرین سه اصل ذهنی تفکر ، تخیل و تمرکز:
در این مورد تمرین های بداهه پردازی، خلاقیت در ایفای نقشها در موقعیت های خاص بدون ارائه دیالوگ، و آماده سازی بازیگر به شکل رویا پردازی و تخیل با چشمان بسته و در سکوت(فقط با تصویر سازی کارگردان و صحبتهای آرام او) که برای رهایی از دغدغه ها و مشغولیات فکری خارج از کار صورت میگیرد،میتواند مفید باشد.
 
تنوع بیانی  :  زیرو بمی، سرعت، تأکید
 
...صدایی که گوش انسان،همه جا دنبالش بود،
گویی هر جمله اش نت های در هم تنیده ای بود
که هرگز دوباره به گوش نخواهد رسید.       
اف.اسکات فتیز جرالد
گاتسبیِ بزرگ  
نویسنده ی سطور فوق، نوعی احساس موسیقیایی و هارمونیِ زیبا را در مخاطب بیدار می کند. زیر و بمی، سرعت و تأکید، سه عامل اساسی برای ایجاد انعطاف پذیری در بیان تئاتری هستند. معادل موسیقیایی این سه عامل به ترتیب عبارتند از: ملودی، تمپو و آکسان. زیر و بمی صدای بازیگر از طریق حرکات عضلانی شکل می گیرد. سرعت بیان هم مانند تمپو، طبقِ حال و هوای نمایشنامه یا موقعیت ها و دیالوگ های نمایشنامه و تفسیر بازیگر از آنها کاهش یا افزایش می یابد. تأکید در بیان تئاتری، مانند آکسان در موسیقی، واژه یا عبارتی خاص را برجسته می سازد.
فقدان این سه عامل، به یکنواختی صدای بازیگر می انجامد. فقط با ایجاد تنوع بیانی است که می توانید نظر تماشاگران را جلب کنید، وگرنه تماشاگر مواجه با بیان یکنواخت و غیر ملودیک، چرت می زند. مهم نیست که نمایشنامه یا هوش تماشاگر در چه سطحی است، بیان یکنواخت هر دوی آنها را بی نصیب خواهد گذاشت
(متن فوق برگرفته از کتاب فن بیان نوشته انجلین مچلین و ترجمه ی رضا شیرمرز می باشد، در نوشته های بعدی هر کدام از سه عامل تنوع بیانی و تمرینات مربوط به هر یک شرح داده می شود. منتظر نوشته های بعدی ما باشید...)
تنوع بیانی از طریق زیر و بمی
تزریق عنصر موسیقی به دیالوگ ها و تبدیل دیالوگ ها به ملودی، وسیله ای خارق العاده برای جلب توجه مخاطب است. به علاوه، زیر و بمی صدا به انتقال مفاهیم متن کمک می کند. مثلاً وقتی عبارت «باید بروم!» را باصدای پایین و ریتم نرمال می گویید، نوعی حسِ عجله و تصمیم گیری را به تماشاگر انتقال می دهید. اما وقتی کلمه ی «باید» را بلند تر، قوی تر و پر طنین ادا می کنید، نوعی حسِ تضاد و مخالفت را بر می انگیزد. شما باید به عنوان یک بازیگر، به کلامتان موسیقی خاصی ببخشید و از صدای زیربه بم و از صدای بم به زیر حرکت داشته باشید.
شاید صدای شما در حال حاضر، واجد طیف وسیعی از انواع صداها نباشد. مثلاً ممکن است ت هشت یا ده مرحله، قادر به زیر وبم کردن صدایتان باشید. پیش از آنکه به توسعه و بسطِ این طیفِ محدود بیندیشید و تمرینات مربوط به آن را انجام دهید، باید اساسِ فیزیولوژیکی زیر و بمی صدا را در بیانتان در ک کنید. بعد، باید به افت و خیز بیانی در اشخاص دیگر توجه کنید و نسبت به این مسئله حساسیت به خرج بدهید. سپس در همین فصل، تمرینات خاص این مقوله را خواهید آموخت. در پایان، باید بتوانید، حتی در زندگی روزمره هم زیر و بمی صدایتان را حفظ کنید، طوری که روی صحنه هم بتوانید به راحتی این مسئله را رعایت کنید.
زیر وبمی صدا به تغییر در تارهای صوتی بستگی دارد. اندازه، حجم و لرزش تارهای صوتی، ممکن است به وسیله ی عضلاتی که روی آنها فشار می آورند، تغییر کند و در نتیجه، ما شاهد تغییرات در بلندی صدا باشیم. اگر اندازه و حجم تارهای صوتی، بزرگ تر و لرزش، کم تر شود، صدا پایین تر می آید. وقتی تارهای صوتی، نازک می شوند و لرزش افزایش می یابد، صدای زیر تولید می شود.
این تغییرات را گوش، این مکانیزم حیاتی بیان و آواز، هدایت می کند. حرکات عضلانی ای که منجر به زیر و بمی صدا می شود، معمولاً به صورت فیزیکی، قابل رؤیت نیستند. ما تنها از طریق گوش، قادر به درک این تغییرات هستیم. بنابراین شما می توانید تغییرات در نوع بیانتان را بشنوید وو اصلاحات لازم را انجام بدهید. تنوع صدایی در برخی اشخاص، زودتر و در برخی اشخص دیرتر ظاهر می شود.ممکن است معلمان محترم، به کودکان توصیه کنند که همرا با دوستانشان آواز بخوانند و بیشتر شنونده باشند. اما این امر، یکنواختی را در بیان کودک تشدید می کند. حتی دانش آموزانی که صدای ضعیف تری نسبت به هم سن و سالانشان دارند، با تمرین و تشویق معلم می توانند به سطحی بالاتر از دیگران ارتقا یابند، اگر چه این مسئله به زمان نیاز دارد. تنوع بیانی هم طی زمان کسب می شود نه یکباره.
در این جا کمی درباره ی ارتباط طنین و زیر و بمی صدا بحث می کنیم. ادای بعضی از حروف صدادار در صدای زیر کمی دشوار می نماید. به عنوان مثال، «او» و «ای». عموماً، حروف صدادار ما، مُ، موو بنا به سخنان « الکساندر وود » در کتاب « فیزیکِ موسیقی » به وسیله ی اشکالی از دهان و حنجره تولید می شوند که تولید فرنکانس های پایین در آنها اولویت دارند.
رها شدگی ِ اندام صوتی، به شما کمک می کند تا در چنین شرایطی، طنین بیانتان را حفظ کنید. جریان تنفسی عمیق و پُر حجم در صداهای بالا و پایین، به بهبود طنین بیانتان کمک شایانی می کند.
تنوع بیانی از طریق سرعت
تغییر در سرعتِ بیانِ دیالوگ ها، خیلی زودتر و آسان تر از تغییر زیر و بمی صدا کسب می شود. «اس.جی کمپالنا»، مهندس الکترونیک، متخصص در تحلیل سیستم های ارتباطی می گوید: «هر انسانی، تقریباً از چهل صدایِ پایه ای استفاده می کند و طی هر ثانیه، به طور میانگین، ده صدا تولید می کند». شما به راحتی می توانید سرعت صداهایی را که تولید می کنید، بالا یا پایین ببرید. البته بیان سریع تر یا کندتر دیالوگ بر روی صحنه، باید کاملاً آگاهانه و از پیش تعیین شده باشد. اغلب در کمدی ها، سرعت بیان دیالوگ ها بالا است و ریتم، نفس گیر است. نکته ی قابل توجه آنکه تنها بیان سریع دیالوگ ها مهم نیست، بلکه ادای دقیق و واضح الفاظ و عبارات از اهمیت زیادی برخوردار است. تماشاگران کوچکترین ابهام در بیان دیالوگ ها را درک می کنند و این به درکِ درست از نمایشی که می بینند آسیب می زند.
بیان سریع دیالوگ، نیاز به حرکتِ سریع، نرم و درستِ ابزار بیانی ما دارد و باید عامل دیگری به نام وسعت سالن و فاصله ی بازیگر تا تماشاگران را هم مد نظر قرار داد. بازیگر تئاتر، باید واژگان متن را به کمک  حرکات ریز و درستِ اندام صوتی ادا کند و به تدریج سرعت بیان دیالوگ ها را بالا ببرد، مگر در مواقعی که متن نمایشی، از ریتم آرام و شاعرانه برخوردار است یا به لحاظ حسی، بازیگر مجبور به مکث های کوتاه وبلند است. دقت و مهارت، دو عامل مهم در بیان سریع دیالوگ هااست. گویی زبان بازیگرِ حرفه ای، به نرمی و سرعت در دهان می چرخد و پس از ادای سلسله واژگان یک یا چند دیالوگ، پس از اندکی مکث و تنفس، مهیای دیالوگ های بعدی می شود.
بیان کُند دیالوگ ها هم امری آسان و سهل الوصول است. بیانِ کُند، بیش از آنکه مسئله ای مکانیکی باشد، امری روانی است. وقتی باید شعری یا چند دیالوگ تراژیک را بخوانید، سایر احساسات شما، سرعت بیانتان را ناخودآگاه پایین می آورد. این مسئله، به لحاظ حرفه ایو از نظر تکنیکِ بیان تئاتری، ارزش چندانی ندارد و ممکن است شما را دچار یکنواختی بیانی کند. گاهی اوقات، بیان کند دیالوگ ها سخت تر از بیان دیالوگ ها با سرعت بالا است.
تنفس و زمان بندی نفس ها در بیان کند یا سریع دیالوگ ها امری مهم و ضروری است. در هنگام بیان سریع دیالوگ، شما در هر ثانیه تعداد زیادی حروف صدادار را ادا می کنید و این نیاز به مهارت در امر تنفس دارد. باید در مکث ها یا فرصت های مقتضی، نفس های عمیق و سریع بگیرید. در بیان کند واژگان نیز، شما نیاز به نفس های عمیق و حجیم دارید تا کلمات را با وضوح، طنین و حجم ادا کنید. بیان کند دیالوگ، نباید حوصله ی تماشاگر را سر ببرد، بلکه باید احساس او را برانگیزد. شما با پرورش حس تشخیصتان، می توانید سرعت یا به قولی تمپوی هر دیالوگ را کشف و به کمک تکنیک هایی که تاکنون آموخته اید، دیالوگِ مورد نظر را به زیباترین وجه ادا کنید.
تنوع بیانی از طریق تاکید
تأکید، ترکیب و هماهنگیِ تنگاتنگ میان زیر و بمی صدا و سرعت بیان دیالوگ ها است و می تواند به نسبت بلندیِ ادای یک واژه، شدت و ضعف بیابد. در این بخش، میخواهیم روش کاربرد درجات مختلف از تأکید، از بلند ترین صدا تا صدای کاملاً پایین بپردازیم.
شدت تأکید روی یک واژه، نتیجه ی تشدید فشار تنفس بر تارهای صوتی است. به خاطرهمین فشار، حجم امواج صوتی افزایش می یابد و تأکید، شکل قوی تری پیدا می کند. ساده ترین مثالِ تأکید، واژه ای دو سیلابی است که یکسیلاب آن، مؤکد و سیلاب دیگر، غیر مؤکد بیان می شود. تأکید بر یک واژه در یک جمله یا یک جمله در یک پاراگراف، به برجسته سازی مفهوم آن واژه یا جمله در متن کمک می کند.
ابتدا این که شما باید تمام دیالوگ هایتان را طوری ادا کنید که تمام تماشاگران به راحتی همه ی حرف های شما را بشنوند و با شما ارتباط برقرار کنند. اما گاهی اوقات، واژه ای یا جمله ای را باید با نیروی بیشتری بیان کنید، در عین حال از ظرافت و زیبایی هم غافل نباشید، درست نفس بگیرید تا واژه یا جمله ی مورد نظر تا مسافتِ پیش بینی شده پرتاب شود و گوش تماشاگر را بنوازد. همانطور که یک پیانیست حرفه ای، حین اجرا آکسان ها را رعایت می کند، بازیگرحرفه ای هم باید طی اجرای دیالوگ هایش، هر واژه یا جمله را با تأکیدی متناسب و به بیان کند. او می داند که بلندی، سرعت و تأکید، ابزار کار او هستند و به کمک این سه، باید نقش را به کامل ترین وجه ممکن در معرض دید تماشاگران بگذارد. گاهی اوقات، ادای بلند و نرمِ واژه یا جمله ای، یا بیانِ آرام اما پر طنین آن، به خلق موقعیت های دراماتیک کمک می کند .
 
  تمرینات تنوع بیانی در تئاتر ۴  
گروه پ) تمرینات مربوط به تأکید
1- تمرین تأکید روی یک کلمه:
هر یک از کلمات زیر را پنج بار تکرار کنید و به ترتیب بر شدت تأکیدتان بیفزایید.
نه، چپ، تو، من، خیز، پاک، ... هریک از کلمات زیر را ابتدا زمزمه کنید و بعد با تأکید شدید بخوانید.
قو، تار، تیم، هیس، هوش، باز، بیل،...
از ده تا صفر (به صورت برعکس) بخوانید و کم کم تأکیدتان را بیشتر کنید.
2- هر بار روی یکی از واژگان جملات زیر تأکید کنید و ببینید نسبت به قبل، به لحاظ مفهومی چه تغییری می کند:
قبل از اینکه بیام، دست ها و صورتم را شسته ام.
جرج برنادرشاو، پیگملیون
خوب، می ترسم پیری یه امتیاز محسوب بشه!
جان سینگ، جوان عیاش دنیای غرب
حسابِ سگِ اون زن رو می رسم.
رودلف بسیر، سنجاق سرهای خیابان ویمپول
اینو هر زنی می دونه، جان!
جی اِم.باری، هر آنچه یک زن می داند
فکر می کنم همه ی اونا پسرهای من هستن! به گمانم اونا پسرای من بودن! به گمانم اونا پسرای من بودن!
آرتور میلر، همه ی پسران من
برای زندگیمه که می نالم.
آنتوان چخوف، مرغ دریایی
مَگی! جرأت نکردم ازت بپرسم. کتابام! اونا گم نشدن، مگه نه؟
تورتنون وایلدر، روکشِ دندانمان
من، فرزندت را می سوزانم. می سوزانمش.!
هنریک ایبسن، هداگابلر
انسان دلاور، تنها یک بار مزه ی مرگ را می چشد.
ویلیام شکسپیر، ژولیوس سزار
چه کسی از ویرجینا وولف می ترسد؟ ...من...جرج... هستم!
ادوارد آلبی، چه کسی از ویرجینا وولف می ترسد؟
3- دیالوگ های زیر را با صدای بلند بخوانید و نسبت به مفاهیم و حسِ نهفته در دیالوگ ها تأکیدگذاری کنید.
جمشید متشکرم!
فروغ الزمان هان، خوابت نبرد!
جمشید نقشه ی ماهرانه ای بود.
فروغ الزمان [نامه را تا می کند و در جیب می گذارد.] نقشه؟ چه نقشه ای؟
جمشید برای همین بود که با حقه بازی منو فرستادین بیمارستان؟
فروغ الزمان آه، بله! خیال می کنم حالا بتونم جوابتو بدم.
جمشید کلید اتاق من کو؟
فروغ الزمان تو جیب منه عزیزم!
جشید [یک قدم سمت او حمله می کند.] تو ... چطور جرأت کردی؟
فروغ الزمان [مسلط و بی دغدغه می رود جلوی در اتاق نورالدین و صدا می زند.] نورالدین!
نورالدین فروغ ... با منی؟
فروغ الزمان بیا جانم.
[نورالدین پوستین به دوش از اتاق خود بیرون می آید. فروغ الزمان آمرانه دور می شود.]
فروغ الزمان توضیح بده!
جمشید اتاق من برای چی قفله؟
نورالدین داد نزن، چه خبره؟
جمشید [فریاد] من دا نمی زنم، دارم ادعای شرف می کنم.
فروغ الزمان زحمت نکش عزیزم، ما این کارو برات کردیم.
نورالدین مثل اینکه تو اصلاً در جریان نیستی؟
فروغ الزمان مسلمه! یازده شب، وقتی آقا رو لای پوستین پیچیده بودیم و به اون سرعت می بردیم
بیمارستان، در حالی که بدنشون یخ کرده بودو تمام لباسشون بوی خون و قی می داد،
ایشون کجا بودن؟
جمشید من منتظر بودم؟
از لبخند با شکوه آقای گیل
 
 
 
  تمرینات تنوع بیانی در تئاتر ۳
1- دیالوگ های زیر را سریع و روان بخوانید.
ملیجک: چه فایده که یک قوش بی قدر کیات ما را لکه دار کرده است!
مایی که بر خاطیان کوچک پالهنگ نهادیم و خائنان بزرگ را
پوست کندیم ، نعل کردیم و بر نیزه نشاندیم. دیگ های آب
جوش، دشنه های پشت پرده، قهوه های فلونیا ! [ به طرف
کره ی جهان نما حرکت می کند. ] ما، مای قبله ی عالم، مای
خسروی خوبان، مایی که صدها برده ی جوان را لای دیوار
گروه ب) تمریات مربوط به سرعت بیان
شهر گذاشتیم و افسانه ی آن امپراطور بَربَر را پیش پای
اسب دُم سرخمان «بل» شکستیم. [ خیره به چرخش کره ی
جهان نما. ] فرش زرنگار بهارستان پیشکش به رایش ، و
شمشیر مرصّع به یاقوت آبی برای آلکساندر . . . هیم !
اسکندر چه ناشیانه انفیه می کشید مِلی جان ! ما لنگری به
خود دادیم و دستمالی بر آن رقاصه سرمه کشیده – که بود؟ -
که بازوبندی با شَرّابه های زمرد بسته ، سرش را روی
ناز بالش ترمه ی آبی گذاشته بود ، مفیستو! مفیستو! – یا چه
بگویم؟[می خندد و انفیه می کشد.] آن گاه شاهزادگان و ارکان
دولتی با جامه های جواهرزده قائم تراز شاغول در پیشگاه ما
صف کشیدند. و ما اعلیحضرتِ قَدَرقدرتِ معدلت پناه در عطر
یاس و اقاقیای آبی بر تخت طاووس لمیده زالوانداختیم وآبنمای
بریده از سنگ یشم و بلور های و نیزی و آب رنگ های
پریوار شب – چه احساس فاخری داشتیم! – که در نور چراغ
های قوسِ قزح می زد و یک والس . . . آیا به یاد می آوری؟
شاه ! ای مومیایی ! عین فرقان کمانچه مسرور خان چه گرد و
قشنگ می برید؟ و چه لرزه های شهوتناکی به گرده های ما
می داد ! به یاد می آوری ؟ رشوه و گدایی و دزدی ، ظلم و
خیانت و جاسوسی و چاپلوسی ، چه رمز و راز شاعرانه ، چه
عظمت شاعرانه ای داشت ! . . . عظمت ! عظمت چیست ای
زبده ی ممکنات؟
از باغ شب نمای ما
اکبر رادی
2- متن (بخشی از نمایشنامه شاه لیر) را بخوانید و نسبت به مفهوم و فضای هر جمله، به آن سرعت ببخشید.
(برای تمرینات بیشتر به کتاب فن بیان نوشته انجلین مچلین مراجعه کنید.)
تمرینات تنوع بیانی در تئاتر 2   تمرینات تنوع بیانی در تئاتر ۲
4- شماره های زیر را ابتدا به شکل آوازی اما سریع بخوانید. سپس آن ها را تکلم کنید و شماره هایی داخل پرانتز را با تأکید ادا کنید. تأکید شماره های مذکور را با بلندی و سرعت آن ها منطبق سازید.
(پنج) (پنج)
چهار چهار چهار چهار
(سه) (سه) (سه) (سه)
دو دو دو دو
(یک) (یک) (یک) این تمرین را در بلندی و سرعت های مختلف، انجام بدهید
5- سیلاب های زیر را در یک اکتاو، از پایین به بالا و از بالا به پایین و پس از تمرینات پی در پی، در دو اکتاو بخوانید.
مَ، ما، مُ، مو، می
شکل لب ها و تنفستان را کنترل کنید و سیلاب ها را به صورت طنین دار ادا کنید. همین تمرین را با ترکیب حروف صدادار با ب، پ، ت، ر، ث، ک و .... انجام بدهید.
6-اشعار زیر را نسبت به فضای آنها بخوانید و از طریق زیر و بمی، سرعت و تأکید به بیانتان ببخشید.
من فکر می کنم
هرگز نبوده قلب من
این گونه گرم و سرخ،
احساس می کنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار شبهه ی خورشید
در دلم
می جوشد از یقین،
احساس می کنم
در هر کنار و گوشه ی این شوره زار یأس
چندین هزار جنگل شاداب
آه، ای یقین گمشده، ای ماهی گریز
در برکه ها ی آینه لغزیده تو به تو
من آبگیری صافیم، اینک! به سحر عشق،
از برکه های اینه به من راهی بجو!
من فکر می کنم
هرگز نبوده
دست من
این سان بزرگ و شاد،
ناگهان
می روید از زمین.
(از ماهی- احمد شاملو)
تمرینات تنوع بیانی در تئار 1   تمرینات تنوع بیانی در تئاتر ۱
گروه الف) تمرینات پرورش زیرو بمی صدا
نکته: ابتدا تمرینات رها شدگی و ... را انجام دهید، بعد تمرینات زیر را شروع کنید.
1- مصوت آ را به اندازه ی یک اکتاو، از پایین به بالا و از بالا به پایین به شکل آوازی بخوانید.
آ
آ آ
آ آ
آ آ
آ آ
آ آ
آ آ
آ آ
همین تمرین را با شمارش اعداد یک تا هشت تکرار کنید.
هشت
هفت هفت
شش شش
پنج پنج
چهار چهار
سه سه
دو دو
یک یک
2- شماره هایی که زیرشان خط کشیده شده، به صورت آوازی تکرار همان شماره ها را که دارای علامت تعجب هستند، به صورت تکلم و بلند، در یک اکتاو و از پایین به بالا بخوانید.
هشت هشت!
هفت هفت!
شش شش!
پنج پنج!
چهار چهار!
سه سه !
دو دو !
یک یک!
3- تمرین قبل را به همان صورت اما از بالا به پایین بخوانید.

*آزمون آنلاین درس فرهنگ و هنر

آزمون آنلاین درس فرهنگ و هنر ویژه همکاران در تاریخ 93/11/26 از ساعت 9 صبح بر روی سایت http://farhang21.ir برگزار می گردد. منبع آزمون بخش هنرهای آوایی کتاب پایه هفتم می باشد.


دانلود فایل توضیحات آزمون